بهطور کل لازم است بدانید که کتاب بهانهای برای بیکارها برخلاف عنوانی که دارد تنها درمورد بیکاری نمیباشد، بلکه نویسنده درمورد عاشق شدن، کهن سالی، جوانی و همچنین چند موضوع دیگر هم نوشته است. نویسنده این کتاب رابرت لوئیس استیونسون میباشد. توجه داشته باشید که قهرمانان داستانهای این نویسنده بیشتر دست و پنجه نرم کردن با خطرات زیاد و ناشناختهها را به زندگی عادی و روزمره خود ترجیح میدهند. رابرت لوئیس استیونسون مخالف هرگونه واقع گرایی در ادبیات داستانی بود، در دفاع از نحوهی کارش میگوید: میل به کسب تجربه، وسوسه پنهان هر خواننده است که در چنین داستانهایی بیش از دیگران نیز سیراب نمیشود.
رابرت لوئیس استیونسون؛ نویسنده کتاب بهانهای برای بیکارها
رابرت لوئیس استیونسون در اسکاتلند چشم به جهان گشود. او از کودکی ضعیف و رنجور بود. بعد از تحصیلات متوسطه، برای تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان به دانشگاه ادبنبورگ رفت، اما ابتلا به مریضی سل او را از ادامه راه پدر باز داشت و به همین علت بعد از چندی به تحصیل در رشته حقوق پرداخت و همچنین بعد از آن هم به کانون وکلای اسکاتلند فراخوانده شد. البته با این که هر روز ضعف جسمی بر او مستولی میشد، هیچ وقت از نوشتن دست نکشید و با یکی دو مجله نیز همکاری میکرد تا این که ازدواج کرد و برای سرگرم کردن پسر خواندهاش، لوید آزبورن داستان جزیره گنج را نوشت. همچنین این رمان اول در مجله یانگ فوکز چاپ شد و بعد به صورت کتاب منتشر شد.
نویسنده که در آن زمان سی و سه سال داشت، فورا به شهرت رسید. بهتر است بدانید که مهارت استیونسون، در واقعی جلوه دادن حادثههای داستان میباشد؛ قهرمانان داستان نیز کارهای عجیب و غریبی انجام میدهند که نمیتوان آن را باور کرد، اما استیونسیون نیز طوری آن را نشان میدهد که واقعی مینمایند. او همیشه سعی میکند، حادثهها را در چارچوب کامل واقعیت قرار دهد. وی به عنوان یک واقعگرا و رئالیست، هرگز تلاش نمیکند تا عکس برگردانی از حادثه را، فرا روی ما قرار دهد؛ بلکه تلاش میکند چنان چشماندازی از حادثهها را در اختیار ما قرار دهد که حتی از خود واقعیت حیات هم پربارتز، زندهتر و واقعیتر جلوه کند.
معرفی کتاب بهانهای برای بیکارها
« زمانی که همه افراد خود را موظف میدانند که جهت رهایی از محکوم شدن به توطئه علیه سنتها، سخت برای کسب حرفهای سودمند تلاش میکنند و با تلاشی مضاعف در آن پیشرفت میکنند. ندایی از گروه مقابل به گوش میرسد؛ در واقع گروه مقابل یعنی همان افرادی که از داشتن وقت کافی و این آسایش خشنودند و در این میان شنیدن اندک داستانیهای پهلوان پنبهها و لاف زدنها برایشان خوشایند میباشد؛ البته نبایستی این گونه باشد. بیکاری آنطور که از نامش برمیآید به معنی انجام دادن کار نیست، بلکه انجام کارهای بسیاری است که در چارچوب متعصبانه طبقه حاکم نمیگنجد.»
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
اما موقعی که از دوران عاشقی میگذرد حس عجیبی به آدم القا میشود، حسی مثل حسادت البته این حس به طور دقیق حسادت نیست. درست میباشد که پیدا شدن دستهای نامه مربوط به دوران خوش گشته هیچ تنشی در این زمان پدید نمیآورد؛ اما حالتی تلخ و بدی در قلب انسان ها به وجود میآورد. دو فردی که هیچ تردید مبتذلی را از طرف مقابل خود قبول نمیکنند، اما این جدایی دو طرفه به شدت سخت و سنگین به نظر میآید. برای اینکه دو عاشق همدیگر را درک کنند، باید مثل دوقلوهایی باشند که در زمانی یکسان به دنیا آمدهاند با احساسی مثل هم و در یک زمان که آنها را به هم متصل میکنند. فقط در این صورت است که رابطه بین آن دو نفر ساده، بدون هیچ گونه احتیاط و حزم اندیشی خواهد بود، تنها در این صورت میباشد که آن دو فرد چنان درک و شناختی از هم خواهند داشت که درباره فرد دیگری چنان درکی داشته باشند. آنگاه هیچ چیزی نخواهد توانست سد راه وصال آن دو باشد. دیگر هرگز درگیر آن مقایسهها و احتیاطهایی که احساس را از بین میبرند، نخواهند شد.
فهرست مطالب کتاب بهانهای برای بیکارها
- مقدمه
- کتاب بهانهای برای بیکارها
- نامه به آقای جوانی که میخواهد هنرمند شود
- درباره عاشق شدن
- کهنسالی و جوانی
- فونتین بلو-جوامع روستایی نقاشها
- پایتخت کهن اقیانوس آرام
نقد و بررسیها
پاککردن فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.