پـشـتـیـبانی تلفنی

09150057349

( در هیچ کجا نوشته نشده که کتاب ها باید روی درختان مرده چاپ شوند این مطلب برای کسانی است که کتاب فیزیکی دوست دارند )

توضیحات

کتاب مسافران مه نوشته خدیجه قاسمی (1340-) نویسنده معاصر است. هما توسط دو تن از معلمان دبیرستان خود با فضای جامعه در روزهای انقلاب و حوادث آن آشنا شد و پس از مدتی برای شرکت و حضور بیشتر در حوادث جامعه زادگاهش را به مقصد تهران ترک کرد. در تهران با افکار سیاسی روز آشنا شد و همراه با دیگر مردم شهر به تظاهرات ضد رژیم پیوست. او در خانه خاله با محمود دوست پسر خاله اش آشنا شد و کم کم احساس کرد که او به او علاقه مند است اما با بازگشت به شهر کوچکشان این حس فراموش شد. هما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت گروهی درآمد که معتقد بودند انقلاب مردم به بیراهه رفته است و برای بازگرداندن آن به مسیر اصلی خود به فعالیت ­های پنهان سیاسی پرداخت. در همین حین وقتی محمود به شهرشان آمد، دوباره عشق سابق پیدا شد و آن دو با هم نامزد کردند. اما ماجرای نامزدی هما با محمود و اختلاف عقاید سیاسی آنها از یک سو و عشق سرکوب شده رضا، هم گروهی هما در سازمان از سوی دیگر، اتفاقاتی را رقم زد که زندگی او را تغییر داد. کتاب مسافران مه نوشته خدیجه قاسمی داستان دفاع مقدس را روایت می­کند که لحظه به لحظه آن روزهای سخت روایت می­شود. برای تهیه این کتاب میتوانید از صفحه اصلی وبسایت افکار مثبت اقدام فرمایید.

خدیجه قاسمی در اولین رمان در جاده خیس و در دومین اثرش، کتاب مسافران مه که رمانی اجتماعی و سیاسی در حوزه دفاع مقدس بود، به خوبی نشان داد که داستان نویسی طبیعی و توانا است. قدرت او در ایجاد فضای شخصیت پردازی و پیش­برد داستان شگفت انگیز و تحسین برانگیز است. استقبال خوانندگان در جاده خیس و پرینت­های مکرر در زمان کوتاه گواه این مدعاست. داستان سرایی ذاتی و شامه و تسلط نویسنده بر شیوه داستان نویسی و درک منطقی وقایع معاصر، رمان­ های او را جذاب و خواندنی کرده است و یکی از این آثار کتاب مسافران مه می­باشد.

در بخشی از کتاب مسافران مه می‌خوانیم:

گوشی رو قطع کردم و برگشتم پیش بقیه. خیلی هیجان زده بودم. نمی­دانستیم محمود با دیدن چهره من چه واکنشی نشان می­دهد. دوباره تلفن زنگ خورد و شاگرد پری خانم گفت: عروس خانم با شماست!

همه زدند زیر خنده و سپس گفتند: آقا داماد براى دیدن عروس خانمش بى‌تاب شده.

تلفنى آخر راهرو سالن آرایشگاه و جدا از سالن آرایشگاه قرار داده شده بود. گوشى را که برداشتم صدا ناآشنا بود و آن­چه را بیان کرده بود، باورم نمى‌شد.

من گیج شده بودم. صداى خنده و شوخى‌ها از من دورتر و دورتر مى‌شد، گویی سرم سبک شده بود و احساس معلق شدن می­کردم. دهانم کویر شده بود و بدنم راسرما فرا گرفته بود. نمى‌دانم چقدر زمان سپری شد تا به خودم آمدم و این‌دفعه صداى خنده و حرف‌هاى خانم‌ها را کاملاً مى‌شنیدم، آن‌ها پشت سر من حرف صحبت می­کردند.

یکیشون گفت حرفاشون باید خیلی طول بکشه، این حرفا هفته اوله و همه خندیدن. کیف لباسم را که آویزان بود برداشتم و به حموم رفتم و سریع لباسم را عوض کردم. موهایم را باز کردم و کتم را پوشیدم و شنل و ماسکم را پوشیدم و از پنجره به سمت حیاط پریدم و سپس آرام از در حیاط بیرون رفتم و با تاکسی به آدرسی که به من داده بودند رفتم. طبق قرار ایشان سه بار تماس گرفتم و منتظر ماندم. دختری جوان و ریزه اندام در را باز کرد، اسم رمزی که گفتم از جلوی در دور شد و من با ترس وارد شدم، به جز دختری که در را باز کرد، سه دختر دیگر آن­جا بودند، همه خوشحال شدند. برای دیدن وضعیت من با تعجب به من نگاه کردند. یکى از آن‌ها جلوتر آمد و دستش را دراز کرد و با من دست داد و سپس گفت: معصومه هستم بعد گفت چرا اینقدر دست‌هات یخ کرده؟ بعد به دخترى که در را باز کرده بود گفت: زهره یه لیوان چاى بیار براى خانم…

خرمشهر سقوط کرد و من نجات پیدا کردم ولی محمد پیدا نشد. فرهاد هم گم شد. ناامید و تنها به تهران برگشتم اما جرات رفتن پیش منصوره خانم را نداشتم. نمی­دانستم به او چه بگویم. ترسیده بودم و کابوس ها مدام از سرم بیرون می­آمدند. روزها به بیمارستان­هایی که مجروحان جنگی بستری شده بودند سر می­زدم و به دنبال مفقودانم می­گشتم. ترس و ناامیدی مرا بیمار کرده بود. نمی­توانستم چیزی بخورم و نه خوابم هم نمی­برد. هر بار که چشمانم را می­بستم صحنه­های از هم پاشیدگی انسان­ها به ذهنم خطور می­کرد… وقتی می­خواستم چیزی بخورم، آن صحنه ­ها جلوی چشمم می­آمد. نمیدانستم چیکار کنم! و به تنهایی در حال زجر کشیدن بودم.

حمل و نقل
نظرات (0)
0 بررسی
0
0
0
0
0

نقد و بررسی‌ها

پاک‌کردن فیلترها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب مسافران مه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

استعلام محصول

استعلام محصول

سبد خرید
برای دیدن محصولاتی که دنبال آن هستید تایپ کنید.

برای خرید قانونی کتاب به اپلیکیشن افکار مثبت مراجعه بفرمایید

جستجو کردن