در رابطه با خواندن کتاب آن نیمه شب باید بدانید که احتمالاً فکر کرده اید که برخی از کتاب های مورد علاقه شما در واقع رمان های عاشقانه هستند که حول روابط عاشقانه شخصیت ها میچرخد. علاوه بر این، امروزه نیز در کتاب هایی که معمولاً به عنوان کتاب های عاشقانه شناخته نمیشوند، رمان های عاشقانه هیجان انگیز در کانون توجه قرار دارند. عشق شکوهمند، سرشار از شجاعت است و یکی از غنی ترین و مهم ترین عناصر زندگی انسان برای پیداکردن خود و به ثمر رسیدن بلوغ عاطفی به شمار میرود. بنابراین، هیچ اشکالی ندارد که از طریق کتاب های عاشقانه عشق را گرامی بداریم و از آن لذت ببریم.
کتاب آن نیمه شب سبک نوشتاری ساده ای دارد که شاید برای خوانندگان حرف های جذابیت نداشته باشد، اما قالب خوبی برای یک رمان عاشقانه است. زبان نویسنده نیز ساده و روان است و به درستی از آن استفاده شده است. با این حال، به نظر میرسد داستان در جامعه ما بسیار اتفاق افتاده است و البته میتواند عمیقتر از چیزی که به نظر میرسد باشد. اگرچه ممکن است برخی از خوانندگان این سبک را جالب نبینند. از نظر داستانی به از دست دادن عزیزان، اشتباهات قابل اصلاح و آرزوهای دیرینه پرداخته شده است و با تمام این مضامین، کتاب آن نیمه شب به عنوان یک رمان عاشقانه خوب با روایت نویسنده به پایان میرسد.
عشق و دوست داشته شدن در کنار بروز اتفاقات جالب و حتی مواجهه با احساسات منفی مانند ناامیدی، بیعدالتی و مرگ، موضوع اصلی داستان است. در نهایت، کتاب آن نیمه شب رمان خوبی است که میتواند برای خوانندگانی که به دنبال یک داستان عاشقانه شیرین هستند، جذابیت داشته باشد. کتاب آن نیمه شب با الهام از مجموعه ای از رمانهای قدیمی، جذابیت خود را به علاقهمندان مفهوم عشق ثابت میکند. کتاب آن نیمه شب اثری از زهرا بهرامی است که در سال 1400 منتشر شده است و همانطور که گفته شد داستان عشق ممنوع دو نفر را به داستان کشیده است.
داستان کتاب آن نیمه شب با روایت هر دو نفر از دیدگاه های جداگانه آغاز می شود؛ شایان و شهداد دو دانشجوی دانشگاه هستند که در ابتدای کتاب همدیگر را نمی شناسند، اما وقتی جاده های زندگی آن ها از هم می گذرد، دل هایشان به هم می رسد. هر دو با تجربیات متفاوتی رشد کرده اند. شایان با مرگ مادرش و نیازهای درونیاش و شهداد با پدرش که هرگز او را نپذیرفت و سعی کرد خودش را پیدا کند و در جای مناسبی قرار دهد. هر دوی آنها با احساس دوست داشتن یکدیگر را پیدا می کنند اما با چالش هایی روبرو میشوند که باعث می شود تصمیم بگیرند یا برای عشق خود بجنگند یا نیمه شب آن را ترک کنند و از یکدیگر دست بکشند.
جستارهایی از کتاب آن نیمه شب
به راستی چه لطیف و زیباست عشق و دوست داشتن. گویی همه چیز به تو لبخند میزند و ستارهها چشمک زنان برایت آرزوی شادی دارند. با شور و نشاطی وصفناپذیر در جاده بیانتهای عشق قدم میزدم و این تازه آغاز ماجرای دلدادگی من بود. عشق معجزه ایست شگفتانگیز که سوار بر جریان لطیف شعر و ترانه به قلبت پا میگذارد و از پس یکنواختی شب و روزهایت، دنیایی را به تصویر میکشد که خاکش از مهر و وفاست و آسمانش مملؤ از آرزوهای شیرین و قشنگ. شاید باورش نداشته باشی یا تنها در افسانهها به دنبال آن بگردی؛ اما آن حس دلانگیز آرام و بیسروصدا به قلبت راه پیدا میکند و رفتهرفته تمام سینهات را آز آن خود میکند.
بیآنکه بخواهی، دلت را به او میسپاری و قدم در جادۀ بیانتهای دلدادگی مینهی. غرور تو را از ادامۀ این مسیر بر حذر میدارد و در کوچهپسکوچههای تردید و شک سرگشته و حیرانت میکند؛ با اینحال هر بار که سنگینی نگاه دوست را احساس میکنی، در قلب دیوانهات چنان شور و هیاهویی بر پا میشود که هر احساسی جز عشق و دوست داشتن را از یاد برده و هنگامیکه صدای خوشآهنگش را میشنوی، قلبت باز شعر جدیدی از عشق و دلدادگی میسراید. میخواهی هرچیز را انکار کنی و به دنیای ساکت و آرام گذشته برگردی. به پشت سر نگاه کرده؛ اما راه برگشت را نمییابی. باران قصیدهای از جنس عشق میسراید و آهنگ سفر مینوازد. در آغاز این راه پرفرازونشیب، آهسته بال میگشایی تا در آسمان آرزوهایت به پرواز دربیایی؛ اما نه از شعر پنهان قلب محبوبت مطلع هستی و نه از سرگذشت غریبی که در انتظار توست.
نقد و بررسیها
پاککردن فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.