کتاب 114 اثری از محمد ابجدی است. او در این کتاب به جست‌وجو و بررسی جنبه‌های مختلف مدیریت جمعی و فردی، از دیدگاه‌هایی مانند الگوی قیاسی پرداخته است و ضمن ارائه یک الگوی کارآمد و همه جانبه، الگوهای فردی و موثر در زمینه‌های متفاوت اجتماعی و شغلی جهت حرکت در مسیر الگوسازی مطرح شده است. برای تهیه این کتاب میتوانید از صفحه اصلی وبسایت افکار مثبت اقدام فرمایید.
درباره‌ی کتاب 114
امروزه باوجود پیشرفته شدن تکنولوژیک سبک زندگی انسان‌ها، هنوز طرز تفکرها و نوع نگرش به چالش‌ها و مسائل در دستیابی به هدف‌های فردی، اجتماعی و سازمانی، جایگاه ویژه‌ای دارد. همواره انسان‌ها به دنبال درک کردن روش‌های موفق و الگوهای نتیجه‌گرا بوده‌اند و در اکثر موارد به ناچار از چند الگو تبعیت می‌کند. چرا که یک الگوی مناسب و کامل به‌ندرت در دسترس می‌باشد. آیا تاکنون شخصیت خود را ارزیابی کرده‌اید؟ چگونه و بر چه اساسی این کار را انجام می‌دهید؟ آیا ملاک یا کلیشه مناسبی یافته‌اید؟
وقتی با خودمان فکر می‌کنیم که در طول زندگی خصوصی‌مان از چه تنگناها، مسیرها، فرازو‌نشیب‌هایی عبور کرده‌ایم و در اصل به گذشته می‌نگریم، آگاهی و تجربه امروزی را به قضاوت درباره گذشته می‌گذاریم، نقاط ضعفی در نوع تفکر و نهایتا انتخاب‌هایمان که حاصل آن، کیفیت زندگی امروز است را درک می‌کنیم که محیط جامعه، تربیتی، درک فردی و الگوهای موجود نقش‌های تعیین‌کننده‌ای در آن‌ها ایجاد کرده‌اند.
بخش‌هایی از کتاب 114
اگر تصویر زندگی و مرگ را بر روی دیوار بکشید، کدام یک از آن‌ها را انتخاب می‌کنید، قطعا جواب خواهید داد (هیچ کدام)؛ زیرا مردن معنایی ندارد. مردن، مردن است. برخی افراد، از مرگ و مردن وحشت دارند و از آن می‌ترسند اما برای برخی از افراد، مرگ پایان زندگی‌شان نیست و هیچوقت از مردن نمی‌ترسند و اعتقاد دارند که زندگی روی زانو و یا روی پا هیچ فرقی باهمدیگر ندارد. در واقع، به اعتقاد من اگر در جامعه‌ای که شرایط مناسب و خوب وجود نداشته باشد که زندگی کنید، از پا خواهید افتاد اما اگر در جامعه‌ای که دارای شرایط مساعدی است، زندگی کنید حتی اگر هم روی زانو باشید، خیلی بهتر از این است که دو پا داشته باشید اما شرایط مناسبی برای زندگی وجود نداشته باشد. مردن، در مقابل زندگی کردن است و زندگی آن چیزی نیست که بسیار خوب درباره آن فکر می‌کنی. اینکه (زندگی ماندگار نیست اما مردن ماندگار) بسیار ترسناک و عجیب است. یعنی هنگامی که روح از بدن جدا می‌شود، دیگر جسم ما ارزشی ندارد و تمام این دورانی که با جسم خود زندگی کرده‌ای بیهوده بوده است زیرا انسان جاودانه نیست.
نقد و بررسی‌ها
پاک‌کردن فیلترهاهنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.