نویسنده کتاب کتاب اذن ولی در خصوص ازدواج دختر باکره؛ مهدی رضائی زاده می‌باشد که به موضوع اذن ولی در قانون مدنی ایران، فلسفه‌ی آن و همچنین محدودیت دختران در آزادی همسر نیز پرداخته است. لازم است بدانید که اذن ولی در نکاح که با توجه به لزوم قائل شدن حق انتخاب در ازدواج برای دختر باکره و از سمتی دفع ضرر احتمالی، احتیاج به استفاده از تدابیر عاقلانه‌ی پدر در این رابطه بسیار پراهمیت است. زمانی که از اذن ولی در نکاح دختر صحبت به عمل می‌آید منظور دختری می‌باشد که به سن رشد رسیده باشد که با توجه به مذهب‌های مختلف اسلامی ولایت بر دختر و همچنین با توجه به باکره بودن یا نبودن متفاوت است. البته نوع ولایت که می‌تواند ولایت جبری باشد یا ولایت اختیاری نیز با یکدیگر فرق می‌کنند.

همانطور که می‌دانید حقوق و احکام خانواده اهمیت زیادی دارد که تا حد زیادی ناشی از ارزش و جایگاه خانواده در دین مبین اسلام و عرف و فرهنگ جامعه اسلامی می‌باشد. در واقع خانواده نیز هسته مرکزی اجتماع و اولین اجتماعی است که در اثر عقد ازدواج شکل می‌گیرد و زن و شوهر آداب و رسوم زندگی و همچنین اصول اجتماعی و ابزار محبت، عشق و علاقه به دیگری و همینطور از خود گذشتگی را تجربه می‌نمایند. خانواده کانونی جهت حمایت از انسان و ارزش‌های والای اخلاقی می‌باشد. فراموش نکنید که خانواده در حفظ گسترش اقتدار ملی و اجتماعی نقش زیادی دارد، به عبارت دیگر یعنی بین اقتدار ملی و استحکام خانواده رابطه نزدیکی برقرار است و تزلزل و تباهی خانواده‌ها سبب انحطاط ملت‌ها است و سستی رابطه‌های خانوادگی باعث انحطاط اجتماعات بشری نیز می‌باشد.

از مهم‌ترین مسائل مهمی که در زمینه‌ی حقوق و آزادی‌های زنان مطرح است، موضوع حق انتخاب همسر و شریک زندگی می‌باشد. بیان می‌شود، کرامت و شخصیت زن به عنوان یک موجود انسانی، مانند مرد اقتضاء می‌نماید که در حق انتخاب همسر، مانند مرد آزادی کاملی داشته باشد و در این مسیر اراده دیگری بر او تحمیل نشود، در حقیقت تبعیض و فرقی که از این حیث در جامعه‌های مختلف بین زن و مرد وجود دارد و تحمیل‌هایی که در انتخاب همسر بر روی زن اعمال می‌شود یا همچنین مانع‌ها و محدودیت‌هایی که از این حیث درباره او اجرا می‌گردد مدافین ارتقاء حقوق زن و طرفداران تساوی حقوق زن و مرد را بر آن داشت که به طرق متفاوت این آزادی را برای زنان تثبیت و تساوی آن‌ها را با مردان در این خصوص تامین کنند.

امروزه در قانون‌های خیلی از کشورها، سعی شده از محدودیت و ممنوعیت آزاد انتخاب همسر برای پسر و دختر کاسته و ازدواج آن‌ها بدون نظر خود با تحمیل نظر خانواده‌سان به رسمت شناخته نشود و همچنین از طرفی دیگر، ممانعت و عدم اجازه آن‌ها نیز مانع ازدواجشان نشود.

با توجه به مطالبی که بیان شد متوجه می‌شویم که پدر با بینش عاقلانه‌اش در انتخاب همسر برای فرزندش، دختر خود را کمک می‌کند و خلاصه این امر پراهمیت، یک امر یک‌سویه و تک‌ بعدی نمی‌باشد. در حقیقت هم از مزایای به کارگیری از تدابیر عاقلانه‌ی (ولی) استفاده می‌شود و همچنین در موارد خاص بی‌تدبیری یا سوء استفاده (ولی) راه خلاصی از این مانع حقوقی یا فقهی باز است که آن سلب اذن اوست.

با مطالعه کتاب اذن ولی در خصوص ازدواج دختر باکره متوجه می‌شویم که براساس احکام فقهی و قوانین اسلام و ایران، دختران باکره برای ازدواج احتیاج به اذن ولی دارند؛ ولی نیز می‌تواند پدر باشد، یا پدربزرگ و هر کسی که براساس قانون به عنوان ولی وی شناخته می‌شود.

در قسمتی از کتاب اذن ولی در خصوص ازدواج دختر باکره می‌خوانیم:

ولایت پدر و جد پدری در امر تزویج پسر صغیر و دختر صغیره که موضوع تبصره ماده 1041 می‌باشد، در فرض حیات هر دو ترتیبی نیست؛ بلکه در عرض یکدیگر هستند. پس هر یک از آن‌ها نیز می‌توانند بدون کسب موافقت دیگری مبادرت به ازدواج مولی علیه نماید. البته در صورت انجام امر ازدواج توسط هر دو، ازدواجی که زودتر انجام گرفته، صحیح و دیگری بلااثر است؛ اما در صورت وقوع هر دو در زمان یکی (واحد)، به نظر فقها اقدام به جد پدری موثر و عمل پدر فاقد اثر خواهد بود. برای تهیه این کتاب و سایر کتب حقوقی می‌توانید از طریق این لینک اقدام فرمایید.