پـشـتـیـبانی تلفنی

09150057349

تخفیف راهزن قافله کتاب

تخفیف راهزنان کتاب

شاید ازاینکه تخفیف راهزن قافله کتاب باشد تعجب می کنید زیرا همه ما از اینکه بتوانیم،

 کالا یا محصولی که نیاز داریم را با همان کیفیتی که دوست داریم اما قیمت مناسب تر بخریم.

 خوشحال می شویم اما دقیقا گاهی همین خوشحال شدن ها به ضرر را ماتمام می شود.

 و ما را از اینکه بتوانیم سر زمان مورد نظر به خواسته مان برسیم محروم می کند

موارد مهم در این مقاله:

  • باورهای وابسته به تخفیف
  • قایم موشک ذهن باتخفیف ها
  • هرچه قدر پول بدهی همان قدر اش می خوری
  • کتاب خواندن نوستالزیک ذهن ادمها
  • نبض کنیز داستان و نبض زندگی ما
  • نبض خودت را پیداکن
  • کتا ب خواندن را ضرورتت کن
  • کتاب قرص ارام بخش
  • با کتاب خواندن پیشگو شوید
  • خلاقیت وجودت با کتاب دست و پا در می اورد
  • فواید لمس کتاب

باورهای وابسته به تخفیف

جالب است بدانید دقیقا ادمها حتی برای تامین نیازهای روز مره شان نیز کلی باور دارند.

که در به دست اوردن ان نیاز این باورها تاثیر بسزایی دارند .

باورهایی که سهم به سزایی در اینکه تخفیف راهزن قافله  کتاب است ،دارند.

ادمها باتوجه به باورهایی که برای تامین نیازهایشان دارند به چند دسته تقسیم می شوند.

  • دسته اول :

انسان هایی که با این باور بزرگ شده اند که همیشه لوازمی که می خرند.

باید تخفیف داشته باشد وگرنه در ان خرید ضرر کرده اند.

  • دسته دوم:

انسان هایی که باور تخفیف گرفتنشان بر تامین نیاز خودشان غالب است.

و حتی اگر ان را لازم داشته باشند باز هم تهیه نمی کنند یا فعلا از کسی قرض می کنند .

یا حاضرند مدتها  از هدفشان بگذرند تا بتوانند در تایم تخفیف به نیازشان پاسخ بدهند.

  • دسته سوم:

انسان هایی که همیشه فکر می کنند با وجود اینکه مبلغ مورد نیاز برای تامین خواسته خود را دارند.

اما صبر می کنند تا با دیدن تخفیف سایت بتوانند علاوه بر چیزی که می خواهند .

چند چیز دیگر را  هم که فعلا نیاز ندارند اما شاید در اینده ها بخواهند که علاقه پیدا کنند را بخرند.

وتنها در این حالت هست که از خرید خود احساس بهتری دارند .

  • دسته چهارم :

گاها افرادی هم هستند که انقدر مغزشان به تخفیف الارم نشان می دهد .

که با وجود اینکه اصلا به چیزی فعلا نیاز ندارند اما با دیدن بیلبورد تخفیف در مغازه ها ،

یا فروشگاه کتاب نا خوداگاه جلو فروشگاه می ایستند و وارد می شوند وکلی خرید غیر ضروری،

 انجام می دهند با وجود اینکه اگر تدبیر می کردند .

می توانستند را حت تر به نیازهای دیگرشان پاسخ گو باشند .

قایم موشک بازی ذهن با تخفیف ها

قایم موشک بازی ذهن با تخفیف ها
قایم موشک بازی ذهن با تخفیف ها

 ما به طور اجمالی فک می کنیم که همیشه شرکت های ای مدام تخفیف می دهند .فروش های بیشتری دارند ، اعتماد بیشتر و از مشتری های بیشتر برخوردارهستند .اما گویا قبل از هرچیزی باید شرکت ها حواسشان به بازی ها و احساس هایی که در زمان ،

خرید محصول بین مشتری و فروشنده  به وجود می اید  توجه ویژه ای داشته باشند.

گاهی رفتار مداوم ما در زمان دیدن و خرید کالاهای تخفیف دار، ما را در زمان های عادی،

 از خرید منصرف مییکند و ذهن ما فقط به خرید های با تخفیف بله بگوید و دقیقا در زمان هایی،

 که ما برای رسیدن به هدف خود نیاز به خرید ی محصول داریم ذهن ما شروع به بهانه تراشی میکند.

 و ما را به خاطر فقط یک خرید با تخفیف میتواند مدتها  از هدفمان دور کند.

و ما با تعویق این که در رسیدن به هدفمان داریم متحمل ضرر بیشتری نسبت به تخفیف موجود،

 در ان محصول بشویم  ،اینجاست که تخفیف راهزن قافله کتاب می شود .

 اعتماد وکیفیت رقیب تخفیف

 اغلب اوقات حاضر نیستیم کتاب را حتی با تخفیف از فروشگاه یا سایت نا معتبر سفارش دهیم .

 انگار داشتن پرچم همیشگی تخفیف برای شرکت ها دلیل بر انتخاب ما نیست.

و ذهن ما در اغلب اوقات  اعتبار و کیفیت را بر تخفیف ارجح می داند.

اینجاست که نمی تواند تخفیف راهزن قافله داران کتاب باشد

.زیرا زمانی که اعتماد برای کسی که کتابی می خواهد مهم تر از تخفیف باشد.

 علنا تخفیف راهزن قافله  کتاب نمی تواند باشد و از دور رقابت حذف می شود.

  • رابطه اعتماد به نفس وتخفیف

ایا  اعتقاد دارید که انسان ها گاهی با حس و ارتعاش ای که از طرف مقابل می گیرند.

 با او ارتباط برقرار می کنند گاهی دیدن تخفیف های زیاد در یک شرکت،

 به ما این حس را القا می کند، فروشنده از کیفیت محصول خود مطمئن نیست.

 حس می کنیم قرار است جنس هایش را غالب ما کند انگار که دریافت این ارتعاش،

 که فروشنده اعتماد به نفس کاملی نسبت به خدمات و کار خود ندارد .

  • افت شدید قیمت در تخفیف ها

 همین ما که عاشق تخفیف گرفتن هستیم گاها در اوج تخفیف های ناگهانی محصول ارایه شده،

توسط سایت یا شرکت ارایه دهنده به خاطر ابهام و سوالات ناشی ازاین تخفیف ناگهانی محصول،

شک می کنیم که شاید  شرکت کلاه بردار است و کیفیت جنس ها پایین است.

یا نکند جریانی پشت پرده است یا مگر شرکت برای خودش چقدر در می اید.

 که انقدرمی تواند تخفیف دهد و تمام اینها دلیلی می شود برای اینکه با وجود این همه تخفیف،

 باز ما ان محصول را برای خرید انتخاب نکنیم

هرچه قدر پول بدهی همان قدر آش می خوری

قدر پول بدهی همان قدر آش می خوری
قدر پول بدهی همان قدر آش می خوری

در هر حال درست است که که گاهی تخفیف ها به ان اندازه ای که ما از محصول انتظار داریم

به ما کمک می کند اما ما به این نکته واقفیم و بارها این تجربه را امتحان کرده ایم ،

که هر ارزانی خوب نیست و همین تخفیف راهزن قافله کتاب و هزاران مورد دیگر می شود .  

یک ضرب المثل انگلیس معروف است که می گوید انقدر ثروتمند نیستم که جنس ارزان بخرم.

 یعنی خرید محصول ارزان قیمت برابر است با دور ریختن پول و فقط یک ادم ثروتمند است.

 که می تواند ان قدر پول داشته باشد که ان را دور بریزد.

اگر در هنگام خرید همیشه به سمت ارزان ترین اقلام گرایش داشته باشیم.

 احتمال اینکه در نهایت دچار هزینه بیش از حد شویم زیاد است.

 بزرگی می گفت ثروتمند کسی است که درست خرج کند نه اینکه در امد بالایی داشته باشد.

خرید کردن یک هنر است وگرنه اگر حواسمان نباشد

حتی تخفیف هاهم می توانند راهزن قافله  کتاب  شوند

کتاب خواندن نوستالژیک ذهن ادم ها

 تصویری نوستالژیکی که در ذهن انسان های کتاب دوست وجود دارد.

 تصویر کتابی در دست در فضایی سر سبز و لیوانی از نسکافه و تفکری ازاد  و رها،

همه ما می دانیم انسان های کتاب خوان انسان های فرهیخته و ازاد اندیشی هستند .

که دنیا را فقط در همین چهار چوب منطقه ای که در ان زندگی می کنند نمی بینند.

ادمهای کتاب خوان هرچند در اتاقی کوچک مدتها زمان خودشان را سپری می کنند.

 اما  به دیدار انسان های فرهیخته می روند و مدتی و به تبادل نظر می پردازند.

و  چایی می خورند و می توانند از ارتفاعات  کوه های الپ به دنیا نگاه کنند.

و گاهی با لمس ستاره ها میتوانند ان طرف اسمان را ببینند .

و خلاصه زیستنشان مدلی غیر از ادمهای عادی است.

ما نیز می توانیم با کتاب خواندن  هم سفر انها بشویم و برای لحظه ای ،

از این خود عادی روزمره مان به دنیای اسرار میز انها برویم .

گاهی وسواس های ما برای تخفیفات ارایه شده در زمان خرید کتاب می تواند،

 همین تخفیف راهزن قافله کتاب باشد .

نبض کنیز داستان ونبض زندگی ما

داستان اول مثنوی داستان کنیز و پادشاه

داستان کنیز و پادشاه
داستان کنیز و پادشاه

پادشاهی برای شکار به شکارگاهی می رود که دست بر قضا عاشق کنیزی می شود.

 و او را می خرد تا به کاخ خود می اورد اما کنیز به جای شادابی و طراوت هر روز،

رنجور تر و مریض تر می شود و تا جایی که چون مویی  لاغر و نحیف می شود.

 تمام طبیبان می ایند اما از درمان او عاجز هستند و کنیز هر روز حالش بدتر می شود.

 تا اینکه پادشاه  به مسجد می رود و با گریه و زاری از خداوند کمک می خواهد،

در همان حال به خواب می رو د.

 در خواب طبیبی را به او نشان می دهند که  علاج کنیز در دستان اوست.

روز بعد پادشاه با طبیب روحانی به نزد کنیز می رود

 طبیب نبض کنیز را می گیرد و شروع می کند به سوال پرسیدن،

از مادرو پدرش و قوم و خویش هایش می پرسد و شهری که در انجا متولد شده،

 چون می خواهد بداند چه  باورهایی  در کودکی به او داده اند،

از شهر هایی که در انجا به کنیزی رفته هر شهر باوری را در کنیز به وجود اورده ،

و  در حین پرسش و پاسخ به نبض کنیز نیز توجه می کند طبیب شهر به شهر می رود.

 تا به شهر سمرقند می رسند .

  نبض او بر حال خود، بُد  بی گزند / تا بپرسید از سمرقندِ چو قند

نبض جَست و روی سرخ و زرد شد / کز سمرقندی زرگر فرد شد

 چون زرنجوری ان، حکیم این راز یافت /اصل ان درد و بلا را بازیافت

نبض کنیز که به شهر سمرقند رسید جای ان دلبر و معشوق خودش زرگر شروع کرد.

 به تند تند زدن و رخ او از عشقی که به زرگر داشت و البته که داستان ادامه دارد…

نبض خودت را پیدا کن    

این داستان از نوع  عاشقانه است و عجیب با وجود ما عجین هست

 اگر طبیبی پیدا شود و بخواهد  درد ما را بشناسد می تواند.

 با توجه به خاسته ها و توجه ها ما در زندگی داریم  نبضمان  را پیدا کند.

 اگر خودت نتوانستی نبضت را پیدا کنی می توانی از دوست صمیمی و نزدیک ترین افرا د زندگیت ،

بخواهی که نبض تو را به تو معرفی کنند ما نشان می دهیم که دوست داریم کتاب بخوانیم .

اما وقتی بیشتر وقتمان را در بازار و خرید لباس به سر می بریم.

 و حواسمان به جای پیدا کردن اگاهی برای ازاد زیستن،

 به تایید کلی ادم و مقایسه خودمان با دوستانمان در مهمانی است .

وقتی هنوز قضاوت های انها در لباس پوشیدن یا اینکه چه مدل گوشی در دست من هست.

 برایم مهم است این یعنی نبض من در کتاب و اگاهی نیست .

و شاید حتی هدف از  کتاب خریدن و خواندن مان هم برای تایید و قضاوت دیگران است  .

اما زمانی که حواست به تغییر عادات و رفتار هایت است

 و ناگهان انسان اگاهی را در مجلسی می بینی  انقدرمجذوب او می شوی

 که دوست داری بیشتر بدانی و بیشتر کنارش بنشینی و از رودخانه وجودش اب بنوشی

  بدان نبض تو عاشق دریافت اگاهیست اینجاست که کتاب را دوست دارد

اینجاست که می توان بین تو و کتاب ارتباطی یافت

اینجاست که حتی  نمی تواند تخفیف راهزن قافله کتاب شود

 کتاب خواندن را ضرورتت کن

ضرورت کتاب خواندن
ضرورت کتاب خواندن

اما چیزی که شاید اغلب از ان شکایت داریم این است که ما چرا کتاب خواندن را دوست نداریم.

 یا چرا مثل خیلی ها محو کتاب نمی شویم چرا بارها با اینکه هزینه  خرید کتاب کرده ایم.

 اما فقط ده صفحه از ان را بیشتر نخوانده ایم.

برای تغییر یک رفتار و ایجاد یک عادت درست مثل کتاب خواندن نیاز داریم.

 اول آن نیاز را تبدیل به ضرورت کنیم مثلا تا وقتی تشنه نیستید ایا دنبال اب می روید ؟

اشتیاق هست که انسان را از بند پیدا کردن تخفیف و تاخیر در انجام انچه میخواهی نجات می دهد.

برای ایجاد ضرورت کتاب خواندن و اگاهی ،زیاد خودتان را دم خور ادم های کتاب خوان بکنید.

فیلم هایی که دوست دارید  راهنمای خوبی برای پیدا کردن کتاب های مورد علاقه تان هستند .

مثلا اگر فیلم انیمیشن  روح را دوست دارید  نشان می دهد شما به  کتاب هایی که  معنای زندگی،

 را به شما نشان می دهند علاقه دارید  

روحیه ادم ها ، خلا های درونیشان ،پرسش هایی که ذهنشان را مشغول خود کرده

می تواند بسیار در انتخاب کتاب برایتان  مثمر ثمر باشد

 در بسیاری از پادکست ها و شبکه های اجتماعی میتوان ادم های کتاب خوان ،

هم روحیه با خود تان را پیدا کنید و از ان ها در مورد انتخاب کتاب تان کمک بخواهید.

 و با ان ها به مباحثه بپردازید.

  برای ضرورت یابی هایتان مواظب  تخفیف که راهزنی برای قافله داران کتاب است باشید

کتاب قرص ارام بخش

کتاب می تواند در چشم برهم زدنی شما را وارد دنیایی به دور از تمام نگرانی ها و دغدغه هایتان،

کند و همچون قرصی ارامش بخش بدون عوارض جانبی می تواند وجودتان را سراسر از ارامش کند.

بر اساس پژوهشی که انجام داده اند تنها 6 دقیقه مطالعه کتاب تا 68درصد میزان استرس،

 را کاهش می دهد دکتر لویس روانشناس و عصب شناس معروف می گوید:

 غرق شدن و رها شدن در کتاب نهایت ارامش است.  

 همچنین نتایج یک تحقیقات در امریکا حاکی از ان است که افرادی که 30 دقیقه ،

در روز مطالعه می کنند دو سال بیشتر از افرادی که عادت به مطالعه ندارند.

 عمر خواهند کرد چرا که  با کتاب خواندن از استرس کمتر و ارامش بیشتری برخوردارند.

با کتاب خواندن پیشگو شوید

طبق تحقیقات انجام شده نشان می دهد که توانایی ذهن خوانی به وسیله مطالعه اثار ادبی،

 مهارتی را درذهن افراد افزایش می دهد که افراد کتاب خوان راحت تر می توانند،

 ذهن افراد را بخوانند نام این تحقیق تِیوری ذهن است .

خلاقیت وجودت با کتاب دست و پا در می اورد

برگترین تفاوت بین خواندن و تماشای تلویزیون این است که خواندن به شما امکان می دهد

 خلاقیت خود را آزاد کنید. هرچه بیشتر بخوانید، بیشتر چیزهای جدید یاد خواهید گرفت.

 افکار جدید همیشه ذهن ما را به کشف زندگی در راه های جدید و بهتر هدایت میکند.

 ما شروع به دیدن جهان به شیوه ای متفاوت می کنیم و به این ترتیب راه حل خلاق جدیدی پیدا می کنیم .

فواید لمس کتاب

کاهش استرس

افزایش تمرکز

افزایش اعتماد به نفس

اشنا شدن با دنیایی فراتر از دنیای کودکی و انچه به ما اموخته اند

پیدا کردن دوستان موفق

افزایش اجتماعی شدن در بین دوستان و خانواده

لمس برگه های کتاب و بوییدن عطر برگه ها  ولبریز شدن از عشقی که در محتوای کتاب است.

 می تواند چنان تجربه ای را در ذهن انسان ثبت کند.

که از مرحله تخفیف راهزن قافله  کتاب هم نا دانسته بگذرد.

 و روح خودش را بدون هیچ بهانه ای در دریای عشق و اگاهی غوطه ور کند.

دوست شما افکار مثبت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
ورود

حساب کاربری ندارید؟

Search