کتاب گتسبی بزرگ اثری جاودانه از اسکات فیتزجرالد است. این رمان که از آن به عنوان یکی از 100 کتاب برتر جهان یاد میشود، داستان عشق دیوانهوار مردی ثروتمند به نام گتسبی است که در نهایت به چیزی جز ویرانی منجر نمیشود. ارائه تصویری دقیق از طبقه سرمایهدار آمریکا در قرن بیستم این شاهکار را بسیار خواندنی و قابل تامل کرده است.
مردی به نام گتسبی در عمارت بزرگی در لانگ آیلند زندگی میکند و مدام مهمانیهای بزرگ و نجیبی را تدارک میبیند. همه مردم شهر به مهمانیهای او میروند و او به همین دلیل در بین همه به شهرت زیادی دست یافته است. شایعات زیادی درباره گتسبی در بین مردم وجود دارد، اما هیچکس نمیداند منبع درآمد او چه بوده و هدفش از برگزاری این مهمانیها چه بوده است. در همین حین نیک که مردی میانسال است، به محله گتسبی نقل مکان میکند و خیلی زود با او دوست میشود. کمی بعد متوجه میشود که این مرد ثروتمند به دختری به نام دیزی علاقهمند است و هدف از همه این جشنها دیدن دوست قدیمیاش است. گتسبی سالها منتظر ملاقات با دیزی بوده و از جدایی او رنجیده است. حالا اگر نیک امکان ملاقات آن دو را فراهم کند، چه اتفاقی برای آنها میافتد؟ آیا دیزی که زن و فرزند دارد به این امر راضی میشود؟
جالب است بدانید که اسکات فیتزجرالد کتاب گتسبی بزرگ را در سال 1925 منتشر کرد، اما در طول عمرش نتوانست موفقیت آن را ببیند. اما سرانجام بین سالهای 1945 تا 1953 کتاب گتسبی بزرگ چنان معروف شد که اکنون در مدارس و دانشگاهها تدریس میشود. بر خلاف تصور مردم که ثروتمندان همه از یک طبقه هستند، آنها را به دو طبقه تقسیم کرده است. دسته اول دارای ثروت قدیمی و دسته دوم، قشر گتسبی، دارای ثروت جدید هستند. نکته بسیار مناسب و ظریفی که فیتزجرالد در داستان خود آورده است مربوط به طبقه سوم یا همان «بینوایان» است. تنها نماینده این کلاس در پایان داستان با گتسبی میماند. در کتاب گتسبی بزرگ روزمره زندگی جاری بشریت بیان شده است؛ با این حال این کتاب درسهای عمیق انسانی دارد که ربطی به زمان و مکان ندارد و هرکسی در هر شرایطی میتواند از آن درس بگیرد. لذا امید است، تمامی خوانندگان طاقچه گتسبی بزرگ را بخوانند و از خواندن این شاهکار ادبی لذت ببرند.
فیلمهای اقتباس شده از کتاب گتسبی بزرگ:
– گتسبی بزرگ (2013) به کارگردانی باز لورمن و با بازی لئوناردو دی کاپریو، توبی مگوایر و کری مولیگان
– گتسبی بزرگ (1974) به کارگردانی جک کلیتون و با بازی رابرت ردفورد، میا فارو و بروس درن.
درباره فرانسیس اسکات کی فیتز جرالد
فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد در سپتامبر 1896 در سنت پل، مینه سوتا در یک خانواده کاتولیک ایرلندی طبقه متوسط چشم به جهان گشود. وقتی 13 ساله بود، اولین رمان پلیسی خود را در روزنامه مدرسه منتشر کرد. فیتزجرالد در سال 1913 وارد دانشگاه پرینستون شد. اسکات فیتزجرالد به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم شناخته می شود. معروفترین اثر او رمان گتسبی بزرگ است که اولین بار در سال 1925 منتشر شد. فیتزجرالد در سال 1937 بعد از امضای قرارداد با شرکت رسانهای MGM به لس آنجلس رفت و در آنجا به زندگی خود ادامه داد.
بخشهایی از کتاب گتسبی بزرگ
یک شب پاییزی، پنج سال پیش، وقتی برگهای پاییزی میریختند، در خیابان راه میرفتند و بعد به جایی رسیدند که درختی نبود و پیاده رو از نور مهتاب سفید شده بود، روبروی هم ایستادند. این یک شب سرد با یک هیجان مرموز بود که فقط دو بار در سال با تغییر آب و هوا اتفاق میافتد. چراغهای خانهها بیصدا به تاریکی بیرون میدویدند و در میان ستارهها غوغایی برپا بود. گتسبی از گوشه چشمش دید که بلوکهای دیوار پیاده رو مانند نردبان هستند. از آنها بالا رفت و در بالای درختان مکانی راز دید، اگر تنها بود میتوانست بالاتر برود و اگر بالا میرفت؛ میتوانست بر بام دنیا بایستد و طعم شیرین پیروزی را بچشد.
قلبش تندتر و تندتر میزد. صورت سفید دیزی جلوی صورتش بود. او میدانست که اگر این دختر را ببوسد و افکار ناگفتهاش را برای همیشه به نفس فانی او گره بزند، هرگز افکارش مانند افکار خدا درهم نمیرود. پس منتظر ماند و چند لحظه دیگر به صدای چنگال تنظیم برای ستاره دیگری گوش داد. سپس، او را بوسید. وقتی لبهایش را روی لب دیزی گذاشت، لبهایش مثل گل برایش شکوفا شد و روح کاملاً در بدنش دمیده شد.
نقد و بررسیها
پاککردن فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.