نویسنده کتاب ترسها و مزخرفات ذهنی، آرتور شوپنهاور میباشد که این کتاب به بررسی اخلاق، فلسفه دین، منطق و همچنین روابط بین این پدیدهها میپردازد. در واقع این اثر با نقد علمی و رویکردی خردگرایانه، ماهیت دین را به چالش میکشد. این کتاب در مجموعه ایدههای بزرگ نشر روزگار به چاپ رسیده است.
درباره کتاب ترسها و مزخرفات ذهنی
در طول تاریخ آثاری تالیف شده است که جهان را به طور کامل دگرگون و بینش تازهای به بشر عطا کردهاند. این کتاب را به جرعت میتوان یکی از آثار آن دانست. البته نویسندگانی که با هدف روشنگری مینویسند، باعث پاسخ به پرسشهای بنیادین و پیدایش دغدغههای جدی میشوند. آرتور شوپنهاور به عنوان فیلسوفی شکاک، با نگاهی تیزبین از پدیدههای اجتماعی زمانهاش در نگارش آثارش الهام گرفته است. در واقع پدیدههای مانند جنگ، انقلاب و متحول شدن صنعت و اقتصاد.
ساختار این کتاب
ساختار این کتاب به گونهای است که از 5 قسمت کلی به وجود آمده و در بخش اول مانند کتابهای فیلسوفان نام آشنای قدیمی شاهد گفتگویی نمادین بین دو آدم خیالی برای اثبات فرضیهای هستیم؛ در واقع آن دو شخصیت در تلاش برای اقناع طرف مقابل، استدلالهایی را مطرح مینمایند. همچنین در بخش بعدی به بیان کلیاتی در باب اخلاقیات میپردازد و در قسمتهای بعدی پدیدههای دین، منطق و روانشناسی را نقد میکند. به طور کلی میتوان گفت کتاب ترسها و مزخرفات ذهنی تلاشی برای پیدا کردن معنایی جدید برای واژه اخلاق میباشد که از موارد مختلفی مانند بردهداری آمریکا تا رذایل بویسم بحث میکند.
کتاب ترسها و مزخرفات ذهنی برای چه افرادی مناسب است؟
مطالعه این کتاب به کسانی که علاقهمند به مسئلههای فلسفی و کسانی که در جستجوی معنای تازهای از زندگی هستند، پیشنهاد میشود.
آرتور شوپنهاور؛ نویسنده کتاب
آرتور شوپنهار در 22 فوریه 1788 میلادی در شهر دانتسیگ به دنیا آمد. پدر او تحت تاثیر اندیشههای ولتر بود که از حکومت نظامیگر پروس نفرت داشت. همچنین مادرش هم نویسندهای معروف بود. بعد از اشغال نظامی دانتسیگ و انضمام آن به خک پروس، خانواده شوپنهاور به هامبورگ مهاجرت کرد. از همان ابتدا برای آرتور جوان، شغل بازرگانی لحاظ شده بود و او مدتی منشی پدر خود در هامبورگ شد، اما این شغل راضی نبود و از خود عطش زیادی برای کسب دانش نشان میداد. این نویسنده در سال 1809 میلادی برای تحصیلات عالی به گوتینگن رفت، جایی که برای بار اول با اندیشههای کانت آشنا شد و به سختی تحت تاثیر آن قرار گرفت. البته 2 سال بعد برای تحصیل فسلفه و علوم طبیعی به سوی دانشگاه برلین رفت و در کلاسهای درس یوهان گوتلیب فیشته شرکت نمود، اما با سرعت زیادی از آن روی گرداند.
همچنین او در 1813 میلادی شروع به نوشتن نامه دکترای خود کرد. بین سالهای 1814 تا 1818 میلادی مهمترین اثر خود را با عنوان جهان همچون اراده و تصور به رشته تحریر در آورد، اما این اثر نیز در آن موقع میان محافل فکری آلمان آنقدر استقبال چندانی نداشت. سپس در 1819 میلادی به عنوان استاد درس فسلفه در دانشگاه برلین نیز استخدام شد. وی از هگل بیزار بود، ساعتهای تدریسش را درست با ساعتهای کلاس درس هگل یکی کرد، اما دانشجویان از کلاسهای درس او استقبال نکردند و همین موضوع موجب شد که تنها بعد از 2 ترم کار تدریس و استادی، دانشگاه راه رها کند.
قسمتی از کتاب ترسها و مزخرفات ذهنی
از خصوصیات انسان بودن این است که اجازه نمایان شدن درونیاتش را نمیدهد. حتی بزرگترین نوابغ هم در بعضی زمینهها و علوم، جاهل و ناآگاه میباشند و به این صورت به جهل ذاتی بشریت در خود اعتراف میکنند. پس بدون هیچ استثنایی کل انسانها در درون خود دارای صفتهای بداخلاقی هستند؛ البته بهترین و شاخصترین انسانها هم گاهی اوقات با بروز دادن عیبهای درونی خود باعث متعجب شدن ما میشوند. در بین بشریت، شرارت و نقصان درجات مختلفی دارد، اما در واقع هیچ انسانی از آنها بیبهره نمیباشد. با وجود این همه حقیقت، در درون انسان تناقصهای فاحشی نیز وجود دارد و به همین علت امکان دارد که از دیدن شخصیت واقعی دیگران وحشتزده بشویم.
فهرست مطالب کتاب ترسها و مزخرفات ذهنی
- یک گفتگو
- اخلاقیات
- روانشاسی
- دین
- موضوعات مختلف
نقد و بررسیها
پاککردن فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.