کتاب شب ستاره

فرناز نخعی نویسنده کتاب شب ستاره در سال 1345 در تهران متولد شد و در رشته ایمنی صنعتی (لیسانس) تحصیل نموده است. وی نوشتن را از کودکی آغاز کرد و در خانواده او خواندن و نوشتن کتاب یک اصل بدیهی و ضروری بود. اولین نوشته‌های فرناز نخعی در مجلات چاپ شد و اولین رمان وی به نام “سپیده دم” در سال 1359 در انتشارات البرز به چاپ رسید و پس از آن با انتشارات علی و پارسمان همکاری کرد. او تا به امروز، هفت عنوان کتاب منتشر کرده است که عبارتند از: کتاب آن سوی مرز عشق، کتاب طلوع سپیده، کتاب اوج آسمان، کتاب بسامه، کتاب یک قطره زندگی، کتاب مثل دریا مثل موج و کتاب شب ستاره. برای تهیه این کتاب میتوانید از صفحه اصلی وبسایت افکار مثبت اقدام فرمایید.

برداشت‌هایی از کتاب شب ستاره

در ادامه به برداشت‌هایی از کتاب شب ستاره می‌پردازیم:

انتظار نداشتم این ابراز علاقه را بشنوم. تا آن لحظه حتی مطمئن نبودم که او از روی عشق و علاقه به من مراجعه کند و فکر می‌کردم پیشنهاد او بیشتر از روی عقل و مصلحت است. خون گرمی در رگ‌هایم جاری شد و صورتم داغ شد. چقدر جملاتش زیبا و دلنشین بود. یعنی هر دختری که برای اولین بار این حرف‌های عاشقانه را از مردی می‌شنود، همین طور متحول می‌شود؟ خدایا اگر این جملات زیبا را از زبان مردی که من هم عاشقش بودم، می‌‌شنیدم، چه می‌شد؟ اگر سینا چند ماه پیش این چیزها را برای من می‌گفت … وای چقدر دنیا برایم دلپذیر و رویایی می‌شد! نگاه غمگین او که از زیبایی و عشق ساطع می‌کند، مانند آهنربای قوی مرا به سوی خود کشاند و به سرعت خیال و رویای خود را فراموش کردم و مجذوب او شدم.

نفس عمیقی کشیدم و احساس کردم بار سنگینی از روی دوشم برداشته شد. بالاخره تمام شد… آن روزی که از یک سال پیش مشتاقانه منتظرش بودم فرا رسید و من را با تحقیر از اینجا بیرون می‌کردند. باید این موضوع را قبول می‌کردم که برای هیچ کاری، به خصوصف ساخته نشده‌ام و بهتر است گوشه خانه بنشینم و بپزم و بدوزم و صبر کنم تا یک روز خواستگار خوبی در را بزند و مرا با خودش به خانه‌مان ببرد.