اگر می خواهید درباره کتاب پاستیل های بنفش بیشتر بدانید، پس با ما همراه شوید. گاهی اوقات شرایطی در زندگی ما پیش می آید که نیاز به مقاومت، صبر و امید دارد. اتکا به خانواده و دوستان و احساس همبستگی تحمل روزهای سخت را آسان می کند. در این مقاله به بررسی کتاب پاستیلهای بنفش خواهیم پرداخت.
درباره کتاب پاستیل های بنفش
این کتاب داستان زندگی جکسون را روایت می کند که پدرش بیمار شد و شغل خود را از دست داد. مادرش به عنوان پیشخدمت در رستوران های مختلف کار می کند، اما زندگی برای آنها بسیار سخت است و در وضعیت مالی بدی به سر می برند. بسیاری از روزها چیزی برای خوردن ندارند و جکسون و خواهر کوچکش سعی می کنند یک بازی برای کمتر گرسنه شدن اختراع کنند. اما بعد از مدتی اوضاع بدتر می شود. والدین قادر به پرداخت اجاره نیستند و جکسون و خواهرش باید برای زندگی در یک مینی ون آماده شوند.
والدین او با خوش بینی و شوخ طبعی سعی می کنند آنها را وارد مشکلات خود نکنند. اما جکسون که مدتی است در یک ون زندگی می کند، از این وضعیت و همچنین والدینش بسیار عصبانی است، زیرا آنها حقیقت را به او نمی گویند. بنابراین تصمیم می گیرد از خانه فرار کند.
هدف نویسنده از نوشتن کتاب
نویسنده سعی دارد به خوانندگان، کودکان و نوجوانان بیاموزد که در بدترین شرایط، نکات مثبت را ببینند، زیرا آنها را در برابر ناملایمات بردبارتر می کند. در بخشی از کتاب، اگرچه خانواده جکسون به دلیل وضعیت نامناسب مالی مجبور به فروش برخی از اثاثیه خود هستند و بسیار ناراحت کننده به نظر می رسد، دیدگاه جکسون را اینگونه می خوانیم: «تماشا به فروش مبلمان ما چندان بد نبود. با خودم گفتم هر دلاری که به دست می آوریم خوب است و همه آن وسایل یک مشت چیز بیهوده است و خیلی خوب بود که با دوستان و همسایه ها بودیم.
نکات اصلی درباره کتاب پاستیل های بنفش
در سراسر کتاب، ما شاهد تأکید نویسنده بر «امید» هستیم. او «امیدوار بودن» را از زبان شخصیت ها در ساده ترین مثال ها و جملات به یاد می آورد. نویسنده منکر وجود مشکلات و مسیرهای پرپیچ و خم در زندگی نیست، با این حال «امید» را حتی در سخت ترین شرایط لازمه زندگی می داند. یکی دیگر از نکات برجسته کتاب “پاستیل های بنفش” دوستی است. به گفته نویسنده، دوستان خوب تحمل سختیها را آسانتر میکنند و دوستان ما مجبور نیستند در واقعیت «وجود» داشته باشند، اما گاهی اوقات دوستان خیالی مانند «کرنشا»، گربهای که ذهن جکسون ساخته، حالمان را بهتر میکنند. با خودم فکر کردم که چی! “یک گربه با من صحبت می کند!” این چیزی نیست که برای همه در جاده اتفاق بیفتد. اما تنها چیزی که میتوانم به خاطر بسپارم این است که چقدر خوب است که دوستی داشته باشی که پاستیل بنفش را به اندازه تو دوست دارد.»
به تصویر کشیدن فقر
تصویر نویسنده از فقر ساده، زیبا و عمیق است. این واقعیت که خانواده جکسون در حال مبارزه هستند غیرقابل انکار است: “من می دانستم که باید به او چه بگویم. رابین باید حقیقت را بشنود. ما مشکلات مالی داشتیم، به احتمال زیاد مجبور شدیم آن آپارتمان را ترک کنیم. شاید هنوز مجبور باشیم در یک مینی ون زندگی کنیم. او ممکن است مجبور شود به همه دوستانش رحم کند.
پاستیل های بنفش داستان و روایتی از جادوی حضور و وجود کسانی است که دوستشان داریم و در بدترین شرایط می تواند بهترین خاطرات و لحظات را برای ما رقم بزند. دوستان واقعی یا خیالی ساخته ذهن که یاد شیرینشان همیشه دل ما را روشن و آرام می کند. اگر می خواهید درباره کتاب پاستیل های بنفش بیشتر بدانید، به سایت افکار مثبت مراجعه کنید.
گزیده ای از کتاب پاستل های بنفش
… دستم را دور کمرش انداختم و هل دادم. انگار شیری را در آغوش گرفته بودم. او یک تن وزن داشت. کرنشا پنجه هایش را در لحافی فرو کرده بود که عمه بزرگترم ترودو در کودکی برایم پیدا کرده بود. ناامید شدم و رها کردم. کرنشا پنجه هایش را بیرون آورد و گفت: «ببین! تا او کمک نکند نمی توانم بروم. نمی دانم. کرنشا با همان چشمان سبز و مرمری به من خیره شد. پنجه هایش را روی شانه ام گذاشت»
کلام آخر
این اثر فقر را در یک تعیبر دیگری به تصویر کشیده است که با مطالعه آن می توانید با کارکترهای داستان همدردی کنید. اگر می خواهید درباره کتاب پاستیل های بنفش بیشتر بدانید، همین حالا از فروشگاه اینترنتی کتاب افکار مثبت این اثر را با قیمتی عالی خریداری کنید.