امروزه ورزشکاران، بازرگانان و سیاستمداران به کتاب شهریار به عنوان کتاب مقدس سیاست رئالیستی و به عنوان راهنمای نهایی برای کسب و حفظ قدرت در این دنیای خطرناک نگاه میکنند. ماکیاولی کتاب شهریار را در دوران سختی از زندگیاش نوشت و پس از نوشتن کتاب، آن را به لورنزو دو مدیچی تقدیم کرد و این کار را به امید پیدا کردن یک شغل انجام داد. در سال 1559 این کتاب در فهرست کتابهای ممنوعه پاپ قرار گرفت و نویسنده آن شیطان ماکیاولی نامگذاری شد ! کتاب شهریار که در سال 1513 نوشته و تا سال 1532 منتشر نشد، مورد تفاسیر مختلفی قرار گرفته است.
کتاب شهریار پس از مرگ نویسندهاش به شهرت رسید. اولین بار در سال 1532 در رم، در انتشارات آنتونیو بلادو، و در فلورانس، در انتشارات برناردو گیونتا منتشر شد. این رساله که بسیار مختصر است در مدت کوتاهی به اکثر زبانها ترجمه شد و در سراسر اروپا منتشر شد و شهرت فراوانی یافت. به خصوص در نیمه قرن شانزدهم و نیمه اول قرن هفدهم، آماج اتهامات و توهینهای بسیار شدید قرار گرفت. این اثر چکیدهای از نظریهای به نام ماکیاولیسم است که به همین دلیل خشم همه مخالفان این نظریه را برانگیخت.
ماکیاولی نویسنده کتاب شهریار
بیشک مهمترین و شناخته شده ترین کتاب نیکولو ماکیاولی، کتاب شهریار است. کتابی که پس از گذشت چندین قرن از انتشار، همچنان موضوع بحث و تحلیلهای متضادی است. ماکیاولی در این رساله به صراحت از اندیشههای خود درباره حکومتداری سخن میگوید و به گفته بسیاری از صاحب نظران به هدف سیاسی اصالت میبخشد و وسایل را حتی اگر ناپسند باشد توجیه میکند. رسالهای که عملاً راهنمای دولت داری برای شاهزادگان و خاندان سلطنتی بوده و به عقیده برخی، بیشتر مطابق با ماهیت حاکمان مدیچی نوشته شده است تا عقاید او. این کتاب تا سال 1532 یعنی پنج سال پس از مرگ ماکیاولی منتشر نشد تا اینکه پاپ کلمنت هفتم مدیچی مجوز انتشار آن را صادر کرد. ماکیاولی کتاب را به زبان ایتالیایی بومی غیرمعمول خود نوشت که حرکتی بدیع بود، عملی که قبلاً توسط دانته در کمدی الهی آغاز شده بود. برخی بر این باورند که شهریار از نخستین آثاری است که جریان فلسفه مدرن را شکل داد. ماکیاولی درکتاب شهریار برخلاف آموزههای قدرتمند کلیسا در چنان زمانی، از اندیشههای آرمانگرایانه گذرکرد و بر اشکال مؤثرتر و عملگرایانهتر سیاست تأکید کرد و این فاکتورها را را به شیوهی خود پرورش داد. انتشار و ارائه اندیشههای خاص نیکولو ماکیاولی در کتاب شهریار با مخالفتها و انتقادات گستردهای روبه رو شده است. برخی معتقدند او با این کتاب بیاخلاقی در سیاست را تئوریزه کرده است. پس از سفر به فرانسه، در راه بازگشت متوجه شد که شخصی به نام چزاره بورجیا قصد دارد در مرکز ایتالیا دولتی تشکیل دهد. ایتالیا در آن زمان بین چندین پادشاهی و جمهوری گسترده بود و زادگاه قدرتهای جوان نوظهور اروپا مانند فرانسه و اسپانیا و ماکیاولی بود؛ که در فکر نجات وطن رنجور خود بود. او در حیلهگری، استواری و ریاکاری، چزاره بورجیا ویژگیهای یک (شهروند جدید) را دید که بتواند این کار را انجام دهد و عنوان فرماندار کل انتخاب شد.
زمانی که این کتاب نوشته شد، به مدت 19 سال اجازه انتشار به آن داده نشد و با انتشار آن، بسیاری از افراد ماکیاولی به دلیل داشتن نیت شیطانی و ایجاد مشکل برای ایجاد حکومت خودکامه محکوم شدند. اما ماکیاولی در این کتاب فقط چیزی را بیان کرده که همه دولتها از جمله دولتهای امروزی به آن پایبند هستند و آن را اجرا میکنند. شاید بزرگترین خدمتی که ماکیاولی با نوشتن این کتاب انجام داد، نشان دادن چهره پنهان قدرت و قدرتمندان بود که هنوز همه دولتها سعی در پنهان کردن آن دارند.
بخشهایی ازکتاب شهریار
داشتن صفات خوب چندان مهم نیست. مهم این است که پادشاه بداند چگونه به داشتن این ویژگیها تظاهر کند. من حتی از این هم فراتر میروم و میگویم که اگر واقعاً ویژگیهای خوب داشته باشد و به آنها عمل کند، برای او بد تمام میشود، در حالی که تظاهر به داشتن چنین صفات خوبی برای او سودآور است. مثلاً یک فرد دلسوز، وفادار، عاطفی، متدین و صادق ظاهر شود و در باطن همین طور باشد. اما تفکر انسان باید همیشه معقول و خیرخواهانه بماند به گونهای که اگر روزی استفاده از این صفات ضروری شد، به راحتی از طبیعت انسانی به طبیعت حیوانی روی آورد و ظالم، بیعاطفه، بیوفا، بیایمان و نادرست باشد.
نقد و بررسیها
پاککردن فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.