میشل دو مونتن نویسنده کتاب در باب خلوت گزینی، یکی از مشهورترین متفکران دوره رنسانس، تأملات ذهنی را با حکایات و نظرات شخصی آمیخت و بنیانگذار مقاله نویسی مدرن شد. مجموعه مقالات گردآوری شده در کتاب عزلت نشینی طیف وسیعی از موضوعات را در بر میگیرد و بازتابی از اندیشههای او در مورد عزلت نشینی، قدرت تخیل، لذت خواندن، اهمیت خواب و اینکه چرا یک موضوع واحد ما را خوشحال و غمگین میکند، میباشد. برای تهیه این کتاب خواندنی از طریق لینک اقدام فرمایید.
میشل دو مونتین، فیلسوف شکاک فرانسوی و اومانیست، در سال 1533 پس از میلاد به دنیا آمد. میشل مونتن با توجه به سن و شرایط تاریخی که در آن متولد شده و در آن زندگی کرده است، مانند آینهای است که روح بدبینانه و منفی رنسانس تمدن اومانیستی را نشان میدهد. برخی از مورخان، مونتن را در مقایسه با متفکر نمونه اومانیست قرن شانزدهم، انسانگرای غیرعادی میدانند، زیرا او نسبت به همعصران خود بدبینتر و نسبیگراتر بود و از این نظر تا حدودی شبیه به انسانگرایان صد سال قبل از او در طلوع رنسانس بود.
در طول تاریخ، برخی از کتابها جهان را تغییر دادهاند و نگاه ما به خود و دیگران را تغییر دادهاند. آنها الهام بخش بحث ها، اختلاف نظرها، جنگها و انقلابها هستند. آنها زندگیهای بسیاری را ساخته یا ویران کردهاند. ما درسایت افکار مثبت آثار اندیشمندان، پیشکسوتان، مصلحان و منجمان بزرگ را در اختیار شما قرار دادهایم. ایدههایی که تمدن را تکان دادند و به ما کمک کردند که امروزی باشیم.
با انجام تحقیق و پژوهش در مورد تأثیر کتاب بر شخصیت انسان، ثابت شده است که این کتاب بهترین دوست او خواهد بود. تحقیقات انجام شده در انگلیس نشان میدهد کسانی که به اصطلاح کرم کتاب دارند، با خواندن کتاب آرامش میباشند. این تحقیقات ثابت کرد که خواندن چیزی بیش از یک سرگرمی است و خوانندگان در رابطه با دیگران بهتر عمل میکنند و شادتر هستند.
شما باید در نظر داشته باشید در برخی کتابها همانند کتاب در باب خلوتگزینی، زندگی خود را مرور میکنید. یعنی شما میتوانید تجربیات زیادی را با شبیه سازی تعامل خود با دیگران در جامعه، تجربه و حدس و گمان در آینده ببینید. بنابراین این کتاب به ما فرصتی میدهد تا موقعیتهای مختلف را بدون آسیب دائمی تمرین کنیم. دوستی با کتاب یک دوستی بیپایان است. این دوستی دارای هیچ تعهدی نمیباشد و فقط به خاطر انسانیت و آرامش خاطر افرادی همچون شما برقرار شده است. بعد از تمام شدن این دوستی، هیچ پشیمانی وجود ندارد و از بابت این ارتباط هیچ آسیبی نخواهید دید.
در بخشی از کتاب در باب خلوت گزینی میخوانیم
هیچ احساسی مانند خشم عقلانیت ما را تهدید نمیکند. هیچ کس با مجازات اعدام برای قضاتی که از روی عصبانیت حکمی را صادر میکنند، هم نظر نمیباشد. پس چرا هنوز اجازه میدهیم پدران و معلمان مدرسه از روی عصبانیت کودکان را تنبیه کنند و آنها را به بهشت گره بزنند؟ این دیگر جنبه اصلاح و تربیت نیست، بلکه نوعی انتقام است. آیا تنبیه کودک دارو است!؟ اما آیا پزشکی را تحمل میکنیم که با عصبانیت به بهبودی بیمارش میپردازد؟ ما خودمان اگر شایسته رفتار کنیم؛ هرگز نباید از روی عصبانیت دست بر روی بندگانمان بلند کنیم. تا زمانی که ضربان قلبمان بالاست و عصبانیت بر ما غلبه میکند، نباید کاری انجام دهیم. وقتی خسته میشویم و هیجانمان فروکش میکند، همه چیز رنگی کاملاً متفاوت به خود میگیرد.
وقتی آنها رهبری ما را به دست میگیرند، احساس میشود آنها دارند صحبت میکنند، نه ما. اشتباهات بزرگتر از خشم به نظر میرسند مانند اشیاء در مه. اگر انسان گرسنه است باید غذا بخورد، اما نباید فقط به قصد تنبیه و توبیخ کارمند از روی عصبانیت ابراز گرسنگی یا تشنگی کند. قضاوت را میتوان پذیرفت و برای فرد خاطی سودمند است که مبتنی بر عدالت، آرام و مصمم باشد. در غیر این صورت فرد محق، گمان نخواهد کرد که مردی که از خشم میلرزد، به انصاف مجازات شده است. بلکه آن را از چهره خشمگین، نفرینهای غیرمعمول و آشفتگی ذهنی او میدانند.
فهرست مطالب کتاب
- مقدمه
- کتاب در باب خلوت گزینی
- در باب کتابها
- در باب قدرت تخیل
- در باب اندوه
- در باب پایداری
- در باب ترس
- چگونه ذهن ما خود را مغشوش مینماید
- در باب وجدان
- در باب خشم
- در باب پرهیزکاری
- در باب خواب
- در باب درازای عمر
- چگونه بر موضوع واحدی میخندیم و میگرییم
نقد و بررسیها
پاککردن فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.