کتاب تالار گرگ نوشته هیلاری منتل (1952-) نویسنده و منتقد ادبی انگلیسی است. این رمان تاریخی در سال 2009 برنده جایزه ادبی من بوکر شد. این جایزه هر ساله به بهترین رمان انگلیسی زبان تعلق میگیرد. وقایع این کتاب بین سالهای 1500 تا 1535 اتفاق میافتد. زندگی درباری هنری هشتم، یعنی واقعیت تاریخی در رمان مانتل با تخیل نویسنده آمیخته شده است. او در این کتاب به روایت سعود و سقوط «توماس کرامول» وزیر بانفوذ دربار هنری و رابطه «آن بولین» و هنری هشتم پرداخت. سریال موفقی نیز بر اساس این داستان ساخته شده است.
داستان کتاب ولف هال در انگلستان در یک دوره تاریخی بسیار حساس و پرفراز و نشیب میگذرد. اگر نسل هنری هشتم ادامه پیدا نکند، کشور در جنگهای داخلی نابود خواهد شد. پادشاه میخواهد پس از بیست سال به ازدواج خود با ملکه پایان دهد و با آن بولین ازدواج کند. پاپ و اکثریت اروپا مخالف این هستند. در همین حال، نقش توماس کرامول کمک به پادشاه برای غلبه بر این مخالفتها است. او به تدریج به مقام قدرتمندترین فرد در وزارت هنری هشتم دست مییابد و شاهد تمام نقاط عطف تاریخ انگلستان است.
هیلاری مری منتل نویسنده کتاب
او نویسنده و منتقد ادبی انگلیسی بود. کتاب تالار گرگ برنده جایزه ادبی بوکر در سال 2009 و جایزه والتر اسکات در سال 2010 شد. او در سال 2012 برای فیلم Bring the Convict بار دیگر برنده جایزه بوکر شد. او اولین زنی است که دو بار برنده جایزه بوکر شده است. آینه و نور آخرین کتاب از سهگانه او بود که در سال 2020 منتشر شد. این کتاب مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، به پرفروشترین کتاب داستان تبدیل شد و در فهرست نهایی جایزه بوکر 2020 قرار گرفت. روزنامه بریتانیایی گاردین، هیلاری مانتل را به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان زنده و معاصر بریتانیایی معرفی کرده است. کتابهای تالار گرگ، محکوم را بیاور، نور و آینه و ترور مارگارت تاچر به فارسی ترجمه شده است.
بخشی از کتاب تالار گرگ
در بخشی از کتاب تالار گرگ میخوانیم: استفن اغلب فقط یک جمله خطاب به او تکرار میکرد: پدر ملعون تو! تولد شیطانی تو! او یکی از آن افراد نیمه اشرافی بود و همیشه به دنبال معاملات و دلالان سودآور بود. معاملاتی مانند فریب دادن مردم یک شهر کوچک. همه اعضای خانواده او در تجارتِ پشم بودند، اما استیون از آن متنفر بود، حتی از خاطره آن متنفر بود. اما در این تجارت، تام همه را میشناخت و به خوبی از گذشته استفان آگاه بود. بیچاره بچه ولگرد! آقای استفان از همه چیز درباره خودش متنفر بود. این که او پسر عموی ناشناخته پادشاه بود، که او را مانند یک کودک یتیم به کلیسا سپرده بودند و در آنجا رفتار خوبی داشتند، از همه اینها متنفر بود. او از این که شخصی غیر از او، یعنی تام که منشی وفادار و صادق اوست؛ با کاردینال شبانه صحبت میکرد متنفر بود. از این که میدانست در پایان شب با توماس کرامول، کسی که لبخند پیروزمندانه بر لب داشت، خداحافظی میکرد، متنفر بود. “خدا تو را حفظ کند!” گاردینر گفت. و او به تاریکی چنین شب گرم غیرعادی قدم گذاشت و صدای کرامول را از پشت سرش شنید که میگفت: “متشکرم!” کاردینال ولسی بدون اینکه از نوشته بالا نگاه کند، گفت: توماس، آیا هنوز بارانی است؟ زودتر از این منتظرت بودم.
فهرست مطالب کتاب تالار گرگ
بخش اول
- گذر از دریای باریک به نام پاتنی، 1500 میلادی
- مقام پدری سال 1527
- راهبان آوستین سال 1527
بخش دوم
- دیدار سال 1529
- تاریخچه پر رمز و راز بریتانیا در سالهای 1521 1529
- ساختن یا ویرانی؛ از رویدادهای هالوین سال 1529
بخش سوم
- ترفند سه کارت زمستان 1529 بهار1530
- کرامول بسیار محبوب بهار زمستان 1530
- مردگان از خاکسپاری خود شکایت میکنند؛ کریسمس تا آغاز سال1530
بخش چهارم
- صورت خود را بیارایید سال 1531
- افسوس! من چه کاری برای عشق انجام دادم؟ بهار سال 1532
- ملاقات در مراسم عشای ربانی در نوامبر 1532
بخش پنجم
- سلطنت آنا 1533
- آب دهان شیطان پاییز و زمستان 1533
- چشم نقاش 1534
بخش ششم
- حاکمیت 1534
- نقشه کریستندام 1534 1535
- تالار گرگ ژوییه
نقد و بررسیها
پاککردن فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.