( در هیچ کجا نوشته نشده که کتاب ها باید روی درختان مرده چاپ شوند این مطلب برای کسانی است که کتاب فیزیکی دوست دارند )
کتاب بازی قدرت
قیمت : 96,000 تومان
تعداد بازدید: 125 نفر
توضیحات
گاهی اوقات کتاب های انگیزشی، همانند کتاب بازی قدرت، آنقدر شما را هیجان زده میکنند که احساس قدرت میکنید، آدرنالین خون و ضربان قلب شما افزایش مییابد و احساس میکنید قدرت کافی برای رسیدن به هدف خود پیدا کردهاید. تداوم این احساس، واقعا در رسیدن به موفقیت تاثیر دارد که تحقیقات نشان داده مغز انسان فریب خورده است! به عنوان مثال با استفاده از روشهایی، از طریق هورمونهای انسانی، اعتماد به نفس افزایش پیدا میکند یا زبان بدن تغییر میکند و به عبارتی با فریب دادن مغز، به شما کمک میکند تا به اعتماد به نفس واقعی برسید.
حال تصور کنید خواندن کتاب بازی قدرت چقدر به شما انرژی و انگیزه میدهد. شما با تکنیکهای ارائهشده توسط بهترین کتابهای انگیزشی دنیا میتوانید سبک زندگی خود را بهبود ببخشید. بیشتر کتابهای انگیزشی معروف توسط افراد موفق و قدرتمند نوشته شدهاند و با روایتی از تجربیات زندگی این افراد شروع میشوند، اما در یک کتاب انگیزشی خوب، نباید کل مطالب در یک داستان شخصی خلاصه شود، بلکه علاوه بر آن به محتوای انگیزشی و داستانهای مردم، همچنین باید حاوی راه حلهای عملی باشد.
معرفی کتاب بازی قدرت
کتاب بازی قدرت نوشته دانیل استیل یکی از پرفروشترین رمانهای نیویورک تایمز در سال 2015 و داستانی عاشقانه است. این رمان نمادی دلگرم کننده از عشق، خانواده و زندگی است. کتاب بازی قدرت، حول مسائل زندگی یک مادر مجرد موفق به نام فیونا کارسون میچرخد. او مدیرعامل یک شرکت چندملیتی مدرن و یک مذاکره کننده سرسخت است که باید هر روز بین کار و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کند. در این بین مارشال وستون که هدفش شاد کردن و پربار کردن زندگی سه فرزندش است، روزهای پر استرسی را با همسرش لیز سپری میکند. موفقیت و قدرت روزافزون مارشال در شغلش شخصیت او را قوی میسازد، اما با رازهایی که دارد، هر لحظه، قابلیت نابود شدن زندگیاش وجود دارد.
دانیل استیل بیش از 80 رمان نوشته است که بیشتر آنها پرفروش بودهاند. فرمول او در داستان نویسی اغلب شامل خانوادههای ثروتمندی است که با بحران مواجه هستند، در حالی که دیگر ترفندها و چرخههای متناوب نیز در آثار او مشهود است. کتاب بازی قدرت یکی از آثار اوست که پس از انتشار در آمریکا در همان سال، در فهرست پرفروشترینها قرار گرفت.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
روز جمعه که مارشال به تاهو برگشت، لیندزی مشاجرهای مفصل با مادرش انجام داده بود و آندو با یکدیگر صحبت نمیکردند. برای خود یک نوشیدنی ریخت و بیرون رفت تا کنار لنگرگاه استراحت کند. یک قطره اشک از گونهاش افتاد. زندگیاش به آشوب کشیده شده بود و کاری هم نمیتوانست انجام دهد. نمیخواست دنیای لیز را بیش از این دچار نابودی کند. ادعای مگان ویلر دنیای لیز را به هم ریخته بود و این موضوع، بعد از حل شدن ماجرای مگان اتفاق افتاده بود، نه در همان زمان شکایت وی از مارشال. اعتراف مارشال نزد اشلی که گویای صداقتش هم بود، او را آنطور که باید و شاید نجات نداده بود و همچنین از اعترافاتی که پیش اشلی کرد، پشیمان شده بود.
او برای این که آرامش پیدا کند، به هر دو زن نیاز داشت. در طول یک سال آینده که لیندزی دبیرستانش را به اتمام میرساند، میتوانست افکارش را جکع کند و ببیند که رابطهاش با لیز چگونه است؛ اما هر کدام از آن دو زن را انتخاب میکرد، زندگی دیگری را نابود میکرد، این احتمال وجود داشت که زندگی خودش نابود شود. به فنا رفتن زندگی خودش آخرین چیزی بود که میخواست. تنها انتظاری که از آن دو داشت، آرامش و حمایتشان است؛ نه این که بخواهد به خواستههای آنان تن و دهد و با توجه به حرف آنها زندگی کند.
احساس میکرد آن دو فرد، دو مار بوا هستند که دور گردنش پیچیدهاند و با تمام توان گردنش را فشار میدهند. حالا، برگشتن به لسآنجلس به جای آن که او را با خوش آمدگویی اشلی مواجه کند و همراه او به تختخواب برود، باعث عصبانیتش میشد. نمیدانست که اشلی در چه شرایطی است و یا اینکه چرا او را در این اوضاع بحرانی آزار میدهد؛ اما اطلاع داشت از وقتی که اشلی او را با لیز در تلویزیون دیده، تقاضاهایش غیرمنطقیتر شده است.
در حالی که نوشیدنیاش را در دست نگه داشته بود، نشست و به دریاچه زل زد. به همهی پیشامدهای رو به رو میاندیشید و به این که باید چه کار کند تا از این بحران خارج گردد، فکر میکرد. به نظر میآمد تمام دنیا با او سر ناسازگاری داشتند و همهچیز باعث میشد که بخواهد از دست هر دو زن فرار کند.
نقد و بررسیها
پاککردن فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.