کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی را میتوان یکی از بهترین آثار این نویسنده دانست. این کتاب با زاویه دید اول شخص مفرد و در قالب نامهای از سمت یک زن جوان که نویسنده است، خطاب به بچهای که در شکم خود دارد، نوشته شده تا فرزند نازادهاش را از بیرحمیها و مشکلات دنیا آگاه سازد. این اثر کتاب کوچکی است که از اولین سطر تا انتهای آن سرشار از ترس، مهربانی، خشم، امید، افسردگی و اضطراب است.
درباره کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی، از خشم نسبت به آنچه بر سر بشر آمده است و در عین حال از عشق مادر شدن نیز میگوید. بحث اصلی نویسنده در این کتاب سقط جنین باشد، اما به طور کلی تمام دیدگاههای موجود دربارهی زن را توجیه میکند. فالاچی به سوالاتش، که هر شخصی و مخصوصا هر زنی ممکن است در طول عمرش بارها از خود بپرسد، پرداخته است؛ همچنین فرزند به دنیا آوردن، چگونه زیستن، شیوه زندگی، زن یا مرد بودن، عدالت، عشق و… فروش این کتاب به بیشتر از چهار میلیون نسخه در دنیا رسیده است.
از دیگر آثار اوریانا فالاچی میتوان به زندگی، جنگ و دیگر هیچ، جنس ضعیف، اگر خورشید بمیرد، و… اشاره کرد. اوریاچا در طول فعالیتهای ادبی و سیاس خود موفق به دریافت جوایز زیادی از جمله جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و نامزدی جایزه نوبل ادبیات شد.
بخشهایی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
پدرت برای بار دوم تماس گرفت. صدایش میلرزید. به او گفتم که حامله هستم. دوباره از من پرسید چه زمانی کار را تمام میکنم؟ من هم برای دفعه دوم تلفن را قطع کردم، بدون اینکه به حرفهایش دقتی کنم.
چیزی که نمیفهمم این است که چرا زمانی که زنی اعلام میکند که قانونی حامله شده است همه برایش جشن میگیرند و اگر پاکت یا وسیلهای به دست داشته باشد، آن را برایش حمل میکنند و از او التماس میکنند که کارهای سخت و سنگین انجام ندهد. چه خوب، تبریک میگوییم، بیایید اینجا بنشینید، استراحت کنید. اما زمانی که میفهمند من حامله هستم، ساکت و سرد میشوند یا راجع به سقط کردن حرف میزنند. من این را دسیسه مینامم؛ نقشهای برای جدایی من و تو از یکدیگر. بعضی موقعها هم هست که احساس نگرانی میکنم، چه شخصی پیروز خواهد شد؟ من و تو یا آنها که میخواهند من و فرزندم را از هم جدا سازند.
سخن پایانی
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی، درباره نامههای زنی باردار بوده که برای جنینش نوشته است. در این نامهها مادر برای کودکش از سختیها، ناملایمت و مصیبتهای زندگی میگوید. در واقع در همه جای کتاب میتوان ترسها و نگرانیهای یک مادر امروزی را دید. اما آن موضوعی که در این کتاب بسیار پررنگ است، فکر سقط جنین بوده که بارها از سر مادر میگذرد.